آیا تقلب خوب است؟

واقعیتش جز تقلب هایی که در دوران دبستان و بیشتر به خاطر شیطنت هایمان بود زیاد اهل تقلب نبودم  سر جلسه امتحان یادم نمیاد از رو دست کسی نوشته باشم اما همیشه تقلب می رسوندم بخصوص به دوستام که می دونستم که درسو خوندن اما هیچی متوجه نشدن مراقبا هم خیلی به من گیر نمیدادن چون قیافه ام یه جورایی خیلی مثبت بود یه دفه یکیشون گفت اگه میخوای برگه تو به دوستت بدم خسته شد از بس برگه تو نگاه کرد . زمانی هم که تدریس می کردم همیشه به دانشجوهام می گفتم تقلب نکنید خودم بهتون نمره میدم و همچنین بهشون هم می گفتم که از رو برگه هاتون تشخیص میدم که تقلب کردین یا نه و براتون بد میشه تقلب هاشون واقعا ناشیانه بود یادمه داشتم برگه های دانشجوها رو تصحیح می کردم یکی از برگه ها خیلی کامل نوشته بود خط ریاضی اش هم خیلی خوب بود و نمره اش هم خوب شد خوشحال شدم اما یه جورایی شک کردم با وجودی که اون ترم دانشجوهای زیادی داشتم و تو دانشگاههای مختلف تدریس میکردم سعی کردم قیافه اون دانشجو رو بیارم تو ذهنم دقیقا دو تا دانشجو با اون اسم تو دوتا دانشگاه داشتم هرچی فکر کردم این خط و این نحوه جواب دادن به اون دانشجو و قیافه دست و پا چلفتی اش  نمی خورد حس کاراگاهیم گل کرد چون من به دانشجوهام تمرین زیاد می دادم دستخط شون رو داشتم رفتم برگه های تمرینشو نگاه کردم دیدم خط اش هزار درجه با برگه امتحانی اش متفاوته خلاصه به کشف بزرگی پی برده بودم هم خوشحال بودم و هم ناراحت روز بعد رفتم دانشگاه به یکی از مسئولا گفتم به یکی از برگه های امتحانی شک دارم بعید می دونم دانشجو اومده باشه سر جلسه اونم گفت اتفاقا از دیروز شایعه شده که یکی از دانشجوها گفته من یکی دیگه رو جای خودم فرستادم سر جلسه و هیچکی هم متوجه نشده و این برا دانشگاه خیلی بده رفتیم امضا حضور و غیاب دانشجو رو سر جلسه امتحان چک کردیم فهمیدیم  دانشجو اونروز دو تا امتحان داشته و خودش رفته سر جلسه معارف و یکی دیگه رو فرستاده ریاضی امضاها هم با هم فرق داشتن.  مدیر گروه شاگرد و صدا زد و ازش پرسید شاگرد کلی قسم و قرآن و آیه که من سر جلسه بودم چنتا سوال بهش داد گفت کدوم سوال امتحانی بوده خلاصه چشمتون روز بد نبینه دانشجو تو بد مخمصه ای افتاده بود به امام های مختلف قسم می خورد قیافه اشم خیلی مظلوم بود برا یه لحظه پشیمون شدم از کارم نمی دونم دیگه چی شد پیگیری هم نکردم ولی اونروزا اصلا حس خوبی نداشتم  و همه اش قیافه اون دانشجو جلو چشمم بود هر چند می دونستم که کار درست رو انجام دادم.

الان که ازون زمان سالها می گذره با خودم فکر می کنم هر چند کار درست رو انجام دادم اما واقعا باید این کار رو انجام می دادم یا نه ، نمیشد جور دیگه ای انجامش میدادم خیلیا مسخره ام می کنن که این چه کاریه کردی. اصلا تا حالا شده از انجام دادن کار درست پشیمون بشین یا شک داشته باشین بهش؟

پی نوشت: عکس کمی بی ربط به متن، قله ورجین پانزدهم بهمن 95